خرامان می شود

جستجو کردم
دری یافتم
قفلی شکست

در گشودم
سینه ای مالامال راز

دستی به دستم
رها هرگز
نگسلم پیوند
تمنا دارد این دستی
که در دستم فتاد

غزال وحشی ام هرگز
خرامان نمی گردد مگر
بوی آشنا رامش کند
نظرات 1 + ارسال نظر
غزل یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:08 ب.ظ

چشم به راه بوی آشنایم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد