مرداب

من نیمه ام را یافتم

هیهات

چه مردابی

ساکن و سنگین مرا می کشد آرام

در میان توده گل ها

نیمه ی من فرو افتاده بود آنجا

میان شهوت و خسران

صدا در حنجره خاموش بود

با نگاهی چون نگاه مردگان

سینه اش خالی ز هر عشقی

اسیر وهم بی پایان یک آغاز

که او را می کشید هرسو

به دنبال هوس های مرده ای دیگر

شمار مردگان

فزون از نیم خلقت بود

و هرکس

نیمه ای از خویش می جست

رهایی را تدبیر تازه ای جستم

از هزار آویزه ی محکم

یکی را

به دستان نیمه ام بستم

در این کنکاش جانفرسای

نیمه من

از میان ارواح پریشان مردگان

برخاست

غرق گنداب رخوت و افسون

نیمه را باید در زلال چشمه ای

تطهیر کرد

نظرات 5 + ارسال نظر
فریده پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ب.ظ http://naghmeyedel.persianblog.ir

من در میان نیست ها هست گردیدم
مثل همیشه عالی بود

عمو سیبیلوو پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:17 ب.ظ http://amosibilo.blogsky.com

گاثاها 2/46

« ... تو خود بنگر ای اهورا ، یاری کن مرا ، همان یاری یی که دوستی از دوستش دریغ نمی دارد . »


اشم وهو
( راستی نیک {است } ، بهترین است . آرزو شده است ، آرمان برای هر که برای راستی بهترین راستی را { برگزیند }

امیدوارم همیشه شاد باشید .

فریده یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ب.ظ

مسمومیتی وجود نداره وقتی حرف می زد فکر می کردم که چی نوشتید که اینقدر ناراحت شده وقتی خوندمش احساس اونو نداشتم اما فکر می کنم که بهتر بود لحن گفتار با دختری که اینقدر حساس و زودرنجه یه کم ملایم تر بود

....... دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ

درد هم میکنه؟؟؟؟؟

به یه آقای ترک میگن .
وای چرا چشمات قرمز شده ؟ . میگه اه . درد هم میکنه ؟
----------------------------------------------------------------------
دوست عزیزما بر این مبنا جمله فوق را نوشته اند . البته ایشان خودشان هم آذری هستند و در خطه زرخیز آذربایجان زندگی می کنند و هیچ مشکلی هم با پارس ها ندارند .

مرتضی سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:35 ب.ظ http://Morteza.asia

سلام آقای پاکزاد عزیز.
خیلی خوشحال شدم امروز که شما را در وبلاگم دیدم.
خیلی دوستتان دارم و خیلی ازتون درس زندگی فرا گرفتم.
خیلی ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد