مادرم امروز
مرا خواب دیده بود
با ردای بلند سفید
و دستهای طولانی که در افق گم می شد
مادرم خواب دیده بود
که حیاط خانه ما پر از اطلسی است
و دخترم که حجرالاسود را بوسیده بود
بوی اطلسی را حس می کرد
گفتم
روزت مبارک
مادرم لبخندی زد
و من به چشمهایش خیره شدم
پر از ستاره بود و روشنی
چشم های مادرم
سر سجاده نماز
پشت عطر گلاب ناپیداست
چقدر قامت مادرم به خدا نزدیک است
و دست هایش وقت دعا
از آسمان هم میگذرد
به مادرم گفتم
خوش بحال تو
می توانی خورشید را با دست بگیری
و او مدام
زیر لب می گفت
« فبای الاء ربکما تکذبان »
چقدر بهشت
چقدر انار
چقدر چشمه های زلال
Salam
roze madar bar hamsare shooma mobarak
ishala 1000 sal zende bashan
من خوبم ...روز مادر - مادر و همسر - شما هم گرامیباد....
..................................................................
و در این سکوت .....
جایزه داری اگر شناسایی کردی منو !!
اومدیم،نبودید !