رادوین من یکساله شد



این بچه اینقدر شیرین است که غصه های من را ضربه می کند . چنان ناز می خندد و ریسه می

رود که من پنجاه سال جوان می شوم .

به گونه ای مرا مسحور می کند که در مقابل خواست هایش چون انسانی مسخ شده فرمانبردارم .

رادوین نماینده خدا در قلب من است که با خودش عشق آورده است .

نوه ام یکسال است که بر من حکومت می کند و هیچکس از دایره سلطه او بیرون نیست .

او خود آزادی را تجربه می کند اما مرا اسیر کرده است .

نظرات 3 + ارسال نظر
بابک سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:45 ب.ظ

خدا نگهش داره.

زنده باشی بابک عزیز
امیدوارم شما هم دور از وطن . سالم و شاد و سلامت باشی

محمد میرزائی چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:24 ب.ظ http://www.khan.ir

ما که لولو هستیم براش ... :))

محمد میرزایی دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ق.ظ http://www.khan.ir

عکسو عوض کردی که شیطون ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد