تراژدی توسعه علم


صحافی یه بخشی از حرفه ما هست . تو این کار پایان نامه های دانشجویی هم کم و بیش جزء آمار کار دیده میشن . اغلب اوقات سفارش ویرایش و سرهم بندی صفحات هم اضافه میشه .

همین موضوع تأسف بار و غم انگیز ، سنگینی کار را بیشتر میکنه . آدمهایی میان با سن های متفاوت . دختر و پسر . زن و مرد . بایه پوشه زیر بغل که دو صد برگ کاغذ در آن انباشته اند .

خانمه کیفش و را زیر و رو میکنه . آقاهه جیبش رو و یه عدد فلش مموری که به سر سوئیچی آویزونه تحویلت میدن 

آقا این را رو کامپیوتر باز کنین . یه فهرست براش بنویسین . شماره صفحه بزنین . چند تا تصویر هم اگه ممکنه دانلود کنین بزارین لابلای مطالب . این مشخصات را هم روی جلدش چاپ کنین . اگه ممکنه چندتا منبع و مآخذ هم براش بنویسین .

میگم خانوم این که یه عالمه غلط املایی داره . اصلا پیوستگی مطلب هم نداره . صفحاتش هم بهم ریخته هست . من چطور اینارا مرتب کنم ؟

میگه من نخوندم . وقت ندارم . خودتون بخونید و یه جوری ردیفش کنید .

همین چند وقت پیش یه موضوع را برای سه نفر صحافی کردم . سه تا جوون دانشجو که میگفتند استاده خودش میدونه .

 

وامصیبتا !!!

این سرنوشت علم در سرزمینی است که روزی دانشمندان و ادبای بزرگی را پرورانده است .

علم بر روی سی دی در بازار عرضه می شود . نیاز به تحقیق نیست . دیگران بجای شما این مشقت را تحمل کرده اند .

علم در بسته بندی های چشم نواز در هر فروشگاهی قابل خریدن است . پیرامون هرموضوعی به اندازه کافی تحقیقات صورت گرفته و در قالب فایل های PDF در اختیار شما قرار میگیرد تا بتوانید کاغذ پاره های دانشگاهی تان را ارتقاء دهید .

نگران نباشید . جواب بوعلی و رازی و فردوسی و پاسخ حافظ و سعدی و خاقانی و سوزنی سمرقندی را قبلا داده ایم . کافی است شما اراده کنید که چه رشته ی تحصیلی و چه مقطعی بنام شما ثبت شود . بقیه اش را به ما بسپارید .

 

واقعا برای این سیر علمی در مملکت ایران ، نیاز به چند وزارت خانه فناوری و علوم پزشکی و فرهنگ و پرورش هست ؟ خب همین ها را هم بسپارید به تکثیر گران مجموعه های علمی و این همه بودجه را بنفع بیت المال صرفه جویی کنید !!!

همین آقای دانشجو را ببینید . ماشاء اله نه تنها سیر علمی که سیر شغلی را هم به طرفه العینی ( در اصطلاح خودمان در یک چشم بهم زدن ) طی نمودند .  [ اینجوری نوشتن دوتا حسن داره . اینکه نه سیخ میسوزه نه کباب ] خب این شد دو تا حسن .

 

واویلا این یکی اومده برای کارشناسی ارشد یه مطلب آورده و از همینجا به دوستش زنگ میزنه میگه بقیه ش کجاست ؟ صفحه 48 و 63 را نداره !!! رفیقش هم جواب میده دوسال پیش که من این مطلب را ارائه دادم به همین شکل بود و توجه نکردم . کسی هم چیزی نگفت .

زبونم لال بشه کاش هیچی نگفته بودم . یارو بخاطر حفظ توالی مطلب شماره گذاری صفحات را هم انداخت گردن خودم و گفت هرجای دیگه ش را هم که می بینید نیاز به اصلاح داره خودتان اصلاح کنید . پیش خودم گفتم اگه اختیار با من بود که همه تان را اصلاح می کردم .

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد میرزایی جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ب.ظ http://www.khan.ir

واویلا ... واویلا که قرار شده بری تو کار اصلاحات ...
همه از دم تیغ باید بگذرن !!!
تیغتم که بد میبره ...
الان که دارم این کامنت رو میزارم یک بابایی رو به یک بابای دیگه گفت :
«سیگار بدم خدمتتون؟»...
یاد جمله ی تاریخیت افتادم ...
همش صدات تو گوشمه ...
باور کن شدیدا هر روز به یادتم ولی ...

بهار یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام

البته اساتید محترم هم کم بی تقصیر نیستن در این مقوله

منم یه پستی را جع به خودم و تقلب نوشتم

RaSo0l یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:48 ق.ظ http://1man.blogsky.com

مگه بده !!! اینجوری داره تو وقتش صرفه جویی میکنه !!
شخصا متنفرم از اینجور آدما !! تو دانشگاه هم کم واسه این و اون تحقیق در نیاوردم
چه کنیم که ایرانی راحت طلبه !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد