دریا دلان
دریا دلان
خیزی کنید
ماه آمده
آن ماه تابان آمده
گیسو فشانده در زمین
این مونس دلدادگان
ابرو کمان دل می برد
با غمزه و عشوه گری
تیر مژگان می زند
بر سینه ی دریادلان
بر دلم زخمی کهن
از ناوک مژگان او
گویی به درمان دلم
با لشکر شب آمده
دریا دلان
دریا دلان
خیزی کنید
کان معشوق جانان آمده