بهانه ای برای سلام که دیری است در دل مانده بود .
بغضی که فروخورده بودم تا گاه سخن گفتن .
بی آنکه فریاد برآورده باشم .
در گوش تو نغمه مهربانی نخواهم سرود وقتی هنوز فرصت شکوه در نرسیده است .
وقتی که تو هنوز غنچه ای بیش نیستی .
هنگامی که کمترین نسیم قامت تو را فرو می شکند .