گفتی باز می آیم و می مانم .انتظار من طولانی شده استنه صدایی .
نه حرم نفس هایت که زندگی می بخشید !
نه دستی که در دستهایم گره شود .
بیصبرانه در انتظارت هستم .
اندوه خویش را با دیگران قسمت کردن .این است راز جاوانگی .
سلاممدتی نبودم . ممنون از ابراز همدردی . راستی وقتی داشتم نوشته های اخیرتون رو می خوندم . فکر کردم شایدم عجیب نیست که مامان خانوم منم یه جور عجیب غریب بنویسه
تو نوشته قبلی نوشتم همدردی ، ولی باید یه کلمه دیگه که نمی دونم چیه جاش استفاده می کردم. به هر حال ممنون
به خدا میام... !!!والا میام ... !...:))) لول !!
واقعا از دیدار با شما خوشحال شدم افسوس که کوتاه بود...
سلاماومدم تشکر کنم از کامنتی که گذاشته بودید تو همون روزهای بحرانی خوندمش ، روزهایی که فکر می کنم گذشتن.این هفته چون مریض شدم نتونستم ، از اون چه که اتفاق افتاد بنویسم.الان هم گفتم قبل از اینکه دوباره برم اصفهان ، بیام و ازتون تشکر کنم. واقعا ممنون
سلام
مدتی نبودم . ممنون از ابراز همدردی . راستی وقتی داشتم نوشته های اخیرتون رو می خوندم . فکر کردم شایدم عجیب نیست که مامان خانوم منم یه جور عجیب غریب بنویسه
تو نوشته قبلی نوشتم همدردی ، ولی باید یه کلمه دیگه که نمی دونم چیه جاش استفاده می کردم. به هر حال ممنون
به خدا میام... !!!
والا میام ... !
...
:))) لول !!
واقعا از دیدار با شما خوشحال شدم افسوس که کوتاه بود...
سلام
اومدم تشکر کنم از کامنتی که گذاشته بودید تو همون روزهای بحرانی خوندمش ، روزهایی که فکر می کنم گذشتن.
این هفته چون مریض شدم نتونستم ، از اون چه که اتفاق افتاد بنویسم.
الان هم گفتم قبل از اینکه دوباره برم اصفهان ، بیام و ازتون تشکر کنم. واقعا ممنون