من از خیل شهیدان 57 جا مانده ام . تنها . خسته ی خسته و ندیدم آشنایی که
با او از رفیقان و عزیزانم بگویم . نمی دانم چرا باید اکنون در اینجا پیش
شما باشم .
خسته ام . خسته . خسته از پیمودن راهی دراز از نور تا گور
. من کجای آسمانت را بدنبال آن سبزی بگردم که در اهواز و سوسنگرد و
اورامان جان باخت ؟ من کجا اندیشه سبز تورا باید بجویم باز ؟ وقتی که تو
اکنون غرق ظلمت تردید هستی ؟ و معنای آدمی در میان لفظ خشونت رنگ می بازد
. سبز یعنی چه ؟ آیا تسلی خسته ای خواهد بود ؟ سرخ یعنی چه ؟ سیاه را نیز
می دانی ؟ سپیدی با سپیده باز می گردد و تو مفهوم انتظار را اداراک خواهی
کرد .
خوشحال باش از اینکه زنده ای و روایت گر خماسه تاریخ
ما به روایتگر تاریخ بیشتر نیاز داریم تا به شهید