به منزلگاه ایمن رسیده ام
و اندک اندک آرامش رفته باز می آید .
گرمای مطبوعی روان فرسوده ام را آرامش می دهد .
دیری ست رنج رفاقت
بر گرده خویش کشیدیم
بی آنکه منزلگاه آخر
را نشانه ی روشنی باشد .
اکنون گرمای ملایمی در رگ های من
رمق دوباره در چشمانم
و صدایم که رساتر از هر زمانی
به من جان تازه می بخشد .