با یک دوست با یک دست

دوست خوبی تو سایتش مطلب زیبایی نقل کرده بود که من را وادار کرد برایش بنویسم .
«( این مطلب صابون و یار آغلادی من آغلادیم )» اینجا /http://www.blog.khan.ir


گریه چیست
وقتی فریاد می کنیم
گریه چیست
وقتی حرف می زنیم
گریه چیست
وقتی لبخند می زنیم
گریه چیست
وقتی دستهایمان
حلقه می شوند در یکدیگر
وقتی نگاهمان گره می خورند
وقتی چشم های مان
حرف یکدیگر را می فهمند .
گریه آیا اعلام خالصانه همدردی است ؟
گریه تجسم یک رویا ست ؟
گریه یعنی حدی که لبخند دیگر گویا نیست ؟
آه پس با اشک بهتر می توان سخن گفت ؟
چه زیبا
من هم گریه می کنم
در دلم
و هنگامی که ابرهای ضخیم
آسمان ما را می پوشانند
وقتی دستهای مان
گرمی دست دیگری را ادراک نمی کند
وقتی نگاهم مان
به نقطه خاموشی در دور دست
خیره می ماند
من هم گریه می کنم
و فکر می کنم روحم آزاد می شود
باید تعریف از گریه را دوباره ترسیم کنیم
فکر می کنم گریه دلقکی روی صحنه را درک نکرده ام
و رهبری که
پیروانش مثله می شوند
فکر می کنم گریه
شاید یک فرضیه علمی
یا یک نظریه سیاسی باشد
اما من هم گریه می کنم
فارغ از هر مفهومی که داشته باشد .
نظرات 4 + ارسال نظر
محمد میرزائی چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.khan.ir

سلام بر شما
بسیار زیبا بود جناب پاکزاد.
مخصوصا این قسمت:

" وقتی دستهایمان
حلقه می شوند در یکدیگر
وقتی نگاهمان گره می خورند ، به هم
وقتی چشم های مان
حرف یکدیگر را می فهمند "

چه زیباست:

" اگه اینجوری بشه صدفا غزل میشن
قطره قطره های آب یه دفعه ازل میشن
اگه اینجوری بشه توی تنگ کوچیکم
پر مرواری میشه بجای حباب غم "

آره، اگر اینجوری بشه :

" اما من هم گریه می کنم
فارغ از هر مفهومی که داشته باشد "

اونوقته که:

" شاید از ته توی جنگل های راز
شاید از پشت کبر های نیاز
امد و بر بال روحم پر کشید
از سر پرچین قلبم سر کشید "

آره ، می دونست تا آرزو فاصلش یک نفسه ... ! می دونست ! می دونست ! می دونست ! می دونست !

می دانست که نمی داند آنچه را که باید بداند !

پرتوان باشی با روحی بلند
-----------------------------------
محمد میرزائی

کیان دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:28 ق.ظ

من هم گریه میکنم ....چون ۱۵ روز است در بستر مرگ و زندگی دست و پا میزنم و از بیماری رنج میبرم ولی خبری از تو نیست ....موبایلم همراهم هست ...چون فعلا خونه مامانم هستم ....برام دعا کن

محمد میرزائی چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:16 ب.ظ http://www.khan.ir

کم لطف شده ای نسبت به این !

ایشان نیاز به لطف نسبت به خویش دارند و تنها کسی که می تواند آرامش برای شان به ارمغان آورد خوشان هستند

فریده جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:12 ق.ظ

گریه تنها وسیله ایست که آرامش واقعی را نصیب من می کند آرامشی که سالها خنده به دست نمی آید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد