آذرستان

رهسپار آذرستان می شوم تا سرنوشت خویش را در این گستره نیز آزمونی کرده باشم . گرچه در پهنه این ستیزگاه نان و اندیشه . نان پیروز واقعی است . اینک لشکر بی شمار سفله گان در یکدست نان و در دستی زنجیر . به صف اندرآمده تا ریشه تاریخ این سرزمین را بخشکانند .

نیک می دانم شقاوتی که بر من می رود از درد کمرم است که خم نمی شود و دست های خسته ام که دراز نخواهد شد .

نظرات 5 + ارسال نظر
ناشکیبا پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:19 ب.ظ http://www.nashakiba.ir

خیلی جالب بود لذت بردم .
به من هم سر بزن[گل][گل][گل]

علی یزدی پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:36 ب.ظ http://1dastkhat.mihanblog.com/

سلام
ممنون قشنگ بود
راستی اگر با تبادل لینک هم موافق بودید حتماً خبرم کن

بهار شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ق.ظ

سلام

ممنون از احوال پرسی تون . هستیم . میایم ، سر می زنیم و می خونیم ونظر نمی گذاریم چون بلد نیستیم خوب فکرمون رو بیان کنیم

مثلا در مورد همین پست شما هم شاهد بودین که بین اندیشه و نان ، اندیشه رو انتخاب کردم و باقی ماجرا که گذشت. حال و روزمون هم شده اون چه که می بینید
این جور انتخاب ها ظرفیت می خواست که ما نداشتیم.

محمد میرزایی یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ق.ظ http://www.khan.ir

انشاا... قلیانتان چاق است و کام می دهد دیگر ...؟

دیونه دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ

شهر تبریز است و جان قربان جانان میکند
سرمه چشم از غبار کفش مهمان میکند

*******************************
گر تو هم کامی بخواهی زین نوک قلیان ترک
زودتر رختت ببند و ره بزن بر خوان ترک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد